وقتی صحبت از مشکلات بزرگ جهان می شود، علم اغلب به کمک آمده است، چه انقلاب سبز که به جلوگیری از گرسنگی دسته جمعی کمک کرد و چه واکسن آبله کوچک که این بیماری را ریشه کن کرد. همیشه این امید وجود دارد که نوآوری های علمی به حل مشکلات جهانی کمک کند. بنابراین آیا دانشمندان می توانند به حل مشکل نهایی جهان کمک کنند: از بین بردن فقر شدید؟ در دو اطلاعیه در این ماه، دولتهای ایالات متحده و بریتانیا متعهد شدند که تلاش کنند.
در 3 آوریل، آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده (USAID) آزمایشگاه توسعه جهانی را با هدف از بین بردن فقر شدید تا سال 2030 با استفاده از راه حل های مبتنی بر فناوری، رونمایی کرد. اگرچه صرفاً یک آزمایشگاه فیزیکی نیست، اما ابتکاری است که دانشگاهها، بخش خصوصی، دولتها و سازمانهای غیردولتی (NGO) را گرد هم میآورد تا ابزارهای فنآوری جدید را برای مبارزه با فقر آزمایش کنند.
این یک تمرین جاه طلبانه است. این بودجه نشان دهنده آن است، با تعهد USAID به یک میلیارد دلار در سال حمایت. هدف نهایی ظاهراً غیرقابل حل است، اما آزمایشگاه و شرکای آن به دنبال توسعه راهحلهایی در زمینه آب، سلامت، امنیت غذایی و تغذیه، انرژی، آموزش و تغییرات آب و هوایی خواهند بود که همه اینها تنها در عرض پنج سال است.
چند روز پس از اعلام USAID، در 9 آوریل، دولت بریتانیا راه اندازی صندوق نیوتن را اعلام کرد ، یک ظرف 375 میلیون پوندی که برای بهبود ظرفیت های تحقیقاتی قدرت های نوظهور مانند برزیل، هند و آفریقای جنوبی طراحی شده است و در انجام این کار، روابط را تقویت می کند. با بریتانیا
نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
این ممکن است سرمایه گذاری زیادی در نوآوری علمی برای توسعه به نظر برسد. اما این اولین بار نیست که تعهدات بزرگی انجام می شود.
بعد از علم با بودجه عمومی چه؟
ابتکارات قبلی مانند انقلاب سبز و تلاشها برای ریشهکن کردن مالاریا، از جمله برخی از بزرگترین سرمایهگذاریهای عمومی جهانی است که تاکنون انجام شده است. پس از جنگ جهانی دوم، این امید وجود داشت که علم با بودجه عمومی صلح را تثبیت کند و فناوری به پایه اقتصاد جهانی تبدیل شود.
در حالی که تأثیرات این تلاشها گسترده بوده است، اما با اخطارهایی در مورد پایداری، دسترسی و مناسب بودن همراه بوده است. انقلاب سبز هرگز واقعاً در آفریقا شکل نگرفت، تلاشها برای از بین بردن پشه بهعنوان وسیلهای برای کنترل مالاریا متوقف شده است، برنامههای واکسیناسیون برای به دست آوردن مقبولیت در بخشهای خاصی از جهان، و در میان جمعیتهای خاص (و نه فقط در کشورهای در حال توسعه) تلاش میکنند.
این نمونه ها معجزه، نوشداروی تکنولوژیک یا وعده های شکسته را نشان نمی دهند. آنها پیچیدگی های عظیم رابطه بین علم، فناوری و جامعه را نشان می دهند. دانش جدید به خودی خود نمی تواند مشکلات اجتماعی را حل کند، نوآوری به طور خودکار با نیازهای مبرم درگیر نمی شود و فناوری ها اغلب به افرادی که به آنها نیاز دارند دسترسی پیدا نمی کنند. ما از آن زمان دیدگاه انتقادیتر، احتمالاً زردرنگتر، اما در عین حال واقعبینانهتر از قدرت دگرگونی علم ایجاد کردهایم.
آموزش همگانی، ارتباطات بهتر و همکاری های بین المللی نه تنها بسترهای جدیدی را برای علم ایجاد کرده است، بلکه بسترهای جدیدی را برای تعامل انتقادی با علم و شناخت ریشه های محدودیت ها ایجاد کرده است – بیماری های فقرا درمان کمی دارند، بازده محصول راکد شده است، اینترنت دور از دسترس بسیاری باقی ماند. محدودیتهایی برای علم فراتر از محدودیتهای دانش فنی وجود دارد، و این محدودیتها اغلب توسط محدودیتهای نوآوری برای درگیر شدن با مشکلات توسعه شکل میگیرند.
به همین دلیل است که آزمایشگاه توسعه جهانی و صندوق نیوتن صرفاً انقلابهای سبز جدید یا ابتکارات توسعه واکسن نیستند. آنها نقش اصلی نوآوری را تشخیص می دهند. هدف این آزمایشگاه ایجاد “بازار جهانی جدید نوآوری ها” است. به کارآفرینان، سرمایه گذاران و رهبران شرکت ها به اندازه مخترعان، دانشگاهیان و تحقیقات تاکید می شود.
برخی از شرکای بخش خصوصی – مانند کوکاکولا، کارگیل و یونیلیور – که از کاهش فقر سود خواهند برد، نگرانی وجود دارد. به طور مشابه، صندوق نیوتن توسط وزارت تجارت، نوآوری و مهارت ها (BIS) اداره می شود، نه وزارت توسعه بین المللی (DFID) که در مدیریت چنین برنامه هایی با تجربه است. با این حال، هدف بزرگتر یک هدف فوری است و چنین ابتکاراتی به شدت مورد نیاز است.
حتی در این صورت، اشتباه است که راهاندازی آزمایشگاه توسعه جهانی و صندوق نیوتن را در فاصله یک هفته از یکدیگر بهعنوان نوعی نقطه عطف در چگونگی درک ماهیت نوآوری در علم برای توسعه تفسیر کنیم. بلکه نشانه ای از رویکردی است که از قبل در حال ظهور است.
در چند سال گذشته ابتکارات زیادی وجود داشته است که مرزهای مشارکت های عمومی و خصوصی را در توسعه محصول محو کرده است، مانند ابتکار بین المللی واکسن ایدز که با ظهور کارآفرینی اجتماعی به عنوان جایگزینی برای «توسعه» تقویت شده است (برای مثال به عالی Rise of the Reluctant Innovator ) و ظهور مراکز نوآوری در کشورهای در حال توسعه (به عنوان مثال iHub در نایروبی). اینها در حال تغییر شکل رابطه بین علم، فناوری و نوآوری برای توسعه هستند.
بردهای آهسته و پیوسته
نوآوری در طول تاریخ بر روی تعامل بین بخش عمومی و خصوصی بنا شده است و دوگانگی ها را محو می کند. این اشتباه خواهد بود که آنها را به عنوان متقابل متقابل درک کنیم. کارآفرینی اجتماعی – جایی که سود برای حل مشکلات اجتماعی بازگردانده می شود – نباید به عنوان نماینده سازمان های غیردولتی در نظر گرفته شود، علم بخش خصوصی نباید به عنوان جانشین علم بخش دولتی تلقی شود، و بازار نباید به عنوان تنها در نظر گرفته شود. وسیله ای برای توسعه بین المللی
ما باید در مورد روابط بین بخش دولتی و خصوصی بیشتر فکر کنیم . و همچنین باید در برابر جذابیت فقط افزایش مقیاس مقاومت کنیم. در حالی که انقلاب سبز و توسعه دارو قدرت افزایش مقیاس را نشان میدهد، فکر کردن فقط برحسب مقیاس خطرات راهحلهای با فناوری پیشرفته و پرخطر را نسبت به راهحلهای سادهتر و کمتر هیجانانگیز که در زمینههای محلی ارائه میدهند، برتری میدهد.
بخش خصوصی و کارآفرینان جایگزینی مشابه برای توسعه بین المللی و ابتکارات محلی نیستند. نیازهای مبرمی برای ایجاد زیرساخت ها، حمایت از سیستم های بهداشتی و آموزشی و حمایت از ساختارهای حکومتی و جامعه مدنی وجود دارد. اینها برای شکوفایی علم و تحول فناوری ضروری هستند.
امید این است که هم آزمایشگاه توسعه جهانی و هم صندوق نیوتن این پیچیدگی ها را تشخیص دهند. آنها با مشکل بزرگی روبرو می شوند که در گذشته موفقیت کند بوده است.
بدون نظر