پس ایده ها از کجا می آیند؟ محبوبترین آنها «صدای مشتری» است، اما این یکی از بسیاری از «صداها» است که باید اجازه صحبت کردن داشته باشد.
در این بخش مبهم نوآوری که در آن ایدهها تولید میشوند، مکانهای زیادی وجود دارد که میتوانیم صداهایی را که ایدهها و مفاهیم ملموس را ارائه میدهند، «کشف و گوش دهیم». بیایید وقت بگذاریم و اینها را بشناسیم و از شما خواننده بپرسیم آیا برنامه ای سیستماتیک برای گرفتن همه این صداها دارید؟
صدای مشتری
بیشترین بحث برای یافتن ایده هایی که نزدیک تر و مرتبط تر هستند، جستجوی ایده های جدید در مورد مشاغلی است که باید انجام شوند (jtbd). زمانی به این صداها نزدیک میشویم که از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنیم که به این صدا فرصت صحبت کردن را میدهد. ما این کار را از طریق گروههای تمرکز مشتری، پنلهای کاربر، نظرسنجیهای مشتری، تحقیقات پیشرو-کاربر، مشاهده مستقیم کاربر در محیطشان انجام میدهیم و به خود اجازه میدهیم تا کاملاً در تجربه مشتری غرق شویم.
میتوانید بخوانید اگر مشتریان ایدههای شرکت شما را ارزیابی کنند؟ ارسال شده توسط Hutch Carpenter یا می خواهید در نوآوری موفق باشید؟ شروع به کاوش مشتریان خود در “کارهایی که باید انجام شود”! ارسال شده توسط Elena Ozeritskaya و بسیاری دیگر در وبلاگ Hype درباره “کارهایی که باید انجام شوند” یا “ایده”، اما لطفاً صداهای بسیاری را که باید شنیده شوند و تفکر پشت این صداها را فراموش نکنید، زیرا آنها به همان اندازه هستند. ارزش بالقوه عالی
صدای زنجیره ارزش
زمانی که از تامین کنندگان خود بازدید می کنیم و به مهندسی آن ها گوش می دهیم، می توانیم ایده های زیادی را جمع آوری کنیم، متخصصان آنها که با محصولات ما یا تولید مواد کار می کنند، حتی در کنار کارکنان توسعه محصول خود کار کنند، زیرا آنها اغلب در معرض صنعت گسترده تری نسبت به ما هستند. ، در سازمان خودمان. ما میتوانیم موافقتنامهها و مبادلات رسمیتر تعاونی و فناوری را با تامینکنندگان خود ببندیم تا راههای جدیدی برای همکاری پیدا کنیم.
همچنین با گذراندن زمان «در میدان یا بازار» میتوانیم با بسیاری از بازیگران در سیستم توزیع (توزیعکنندگان، عمدهفروشان، مشتریان، خردهفروشان نهایی یا نزدیکترین افراد به نقطه فروش نهاییمان) بحث کنیم. مراحلی در طول زنجیره ارزش برای فرصتهایی برای نوآوری به روشهای مختلف.
صداهای درون سازمان
هرچه استراتژی نوآوری شما در داخل بیشتر شناخته شود، احتمال بیشتری وجود دارد که تحقیقات فرصت خود را متمرکز کنید و آن «نقطههای» غنی را که در تجارب یا بینش سازمان شما نهفته است، ترسیم کنید. میتوانید عمداً یک ممیزی قابلیتهای عملیاتی سازماندهی کنید تا ببینید چه چیزی ممکن است در بهبودها یا ایدههای تازه آشکار شود.
جذابیت طوفان فکری هم در گروههای عملکردی و هم در گروههای متقابل شما میتواند بسیار زیاد باشد، اما تکنیکهای طوفان فکری نیاز به ایجاد هیجان دارند و ارزش زمان و تعامل را دارند، در غیر این صورت ممکن است به شدت شکست بخورند. اغلب ما این فرصت را از دست می دهیم که به طور منظم و به طور مساوی در موارد خاص با تیم فروش به روش های ساختاریافته صحبت کنیم تا بینش آنها را آشکار کنیم.
همچنین باید به یاد داشته باشیم که بسیاری از کارمندان شرکت ممکن است کاربر باشند و مطمئناً نظری ارائه می دهند که ممکن است بازخورد بسیار صریح و صادقانه ای را ارائه دهد. البته، طرح یا مسابقه پیشنهادی ایده محصول جدید آزمایش شده و آزمایش شده وجود دارد، اما اینها باید واقعاً چیزی را ارائه دهند، علاوه بر پول برای به دست آوردن ارزش واقعی مشارکت کنندگان. در نهایت ممکن است بخواهید یک بانک ایده شرکت بسازید یا از آن بهره ببرید.
صدای صنعت
ما اغلب آنچه را که در اطرافمان می گذرد نادیده می گیریم، بسیاری از شرکت ها واقعاً سیستم های جمع آوری اطلاعات خوبی ندارند، آنها تمایل دارند در سیلوهای بسیار محدود بمانند. مطلقاً هیچ دلیلی برای این وجود ندارد زیرا گرفتن گرایشها، پتنتهای جدید، خواندن دفترچهها یا گزارشهای سالانه میتواند ایدههای تازهای ایجاد کند و به مسیرهای آینده اشاره کند. اغلب یک شرکت به انجمنهای حرفهای متعددی تعلق دارد، اما آنهایی که شرکت میکنند نمیتوانند برخی از ایدههای احتمالی را انتخاب کنند، زیرا احساس میکنند این کار آنها نیست، ما باید آن را مال آنها کنیم.
تعداد کنفرانسهای فنی که افراد درون سازمان در آن شرکت میکنند، چنین منبع مؤثری از بینش به دست میدهد، اما آیا آنها در واقع به سیستم «بازخورد» میشوند یا فقط با شرکتکنندگان به تنهایی میمانند؟
سپس سازمان شما هر چند وقت یکبار در کمیتههای استانداردهای مختلف شرکت میکند، جایی که معمولاً سرنخهای بزرگی از تفکر «جمعی» در مورد روندها، مسائل، موانعی به شما داده میشود که همگی ممکن است منجر به ایدههای موفقیتآمیز برای کسب مزیت رقابتی واقعی شوند.
کلید موفقیت همه این موارد استفاده از نرمافزار مدیریت ایده و اجباری کردن آنهایی است که شرکت میکنند و شرکت میکنند، برگردند و گزارش ایدهای را «پرونده» کنند تا کسانی که مسئول توسعه محصول یا خدمات هستند، فرصت «لمس» را پیدا کنند. و ایده های در حال ظهور در اطراف خود را احساس کنید.
صدای خبرگان
بسیاری از مشاوران، متخصصان آموزش، مشاوران روزانه با شرکت شما در تعامل هستند، آیا شما از این منبع دانش بهره می برید؟ آیا به راه اندازی گروه های متمرکز با کارشناسان صنعت فکر می کنید؟ زمانی را صرف بهره برداری از یک روش مشاوره برای تخصص گسترده تر آن برای استخراج ایده ها کنید. آیا با دانشگاه ها یا اعضای واحدهای فردی کار می کنید که می توانند به تفکر متفاوت کمک کنند و منبع غنی از دانش را ارائه دهند؟
آیا به تنظیم زمان اختصاصی اختصاصی برای ایده های «پیاده روی» با شرکت های تحقیقاتی یا مشاوران خود فکر می کنید؟ آیا تا به حال اجازه میدهید زمانی اختصاص داده شود که محصول را برای لحظهای «مختصر» در یک طرف قرار دهد و فقط صحبت و مبادله کند؟ هر چند وقت یکبار از طریق صندوق سرمایهگذاری و سرمایهگذاری که در صنعت شما تخصص دارند، تماس برقرار میکنید و چگونه اینها میتوانند بینشهای بسیار متمرکزی را در مورد تفکر شما ارائه دهند.
در نهایت، در کارشناسان ما، روابط با آزمایشگاههای دولتی و آزمایشگاههای تحقیق و توسعه خصوصی بسیار درگیر مفاهیم پیشرو هستند و دانستن و درک آنها میتواند به طرز چشمگیری ادراکات شما را تغییر دهد.
سپس صدای پژوهش ثانویه را داریم
همیشه من را متحیر می کند که چگونه مقالات آکادمیک کنار گذاشته می شوند و تخفیف داده می شوند و در عین حال منبع غنی از بینش و تحقیق را ارائه می دهند. مطمئناً گوگل و بسیاری از موتورهای جستجوی اینترنتی مختلف می توانند ایده های جالبی را ارائه دهند، اما چقدر ما هرگز وقت خود را اختصاص نمی دهیم یا از صفحه دوم یا سوم عبور نمی کنیم. من اغلب در صفحه 8 یا حتی ده مورد جستجویی یافته ام که به طرز چشمگیری تفکر من را تغییر می دهد. این جستجوها در اینترنت زمان میبرند و شما باید متمرکز و منظم بمانید تا همه چیزهایی را که میتوانید استخراج کنید، زیرا «رشتههای جستجو» اغلب میتوانند شما را چنان از مسیر خارج کنند که تعجب میکنید که چگونه به آنجا رسیدهاید.
البته شما مقالات تجاری، کاغذهای سفید دارید. تجزیه و تحلیل رقبا، بریدههای مطبوعاتی تجارت، اما من تعجب میکنم که شما واقعاً در این موارد چقدر سیستماتیک هستید؟ تو باید باشی
در نهایت، اسکنهای ثبت اختراع میتواند بسیار خستهکننده باشد، سعی کنید آنها را در بیست یا چند کشور به زبانهای مختلف انجام دهید، ممکن است سخت باشد، اما خوشبختانه این جستجوها آسانتر میشوند، کافی است به سازمانهای دارویی یا رایانهای/اینترنتی مرتبط مراجعه کنید تا عملکرد اصلی آنها را درک کنید. این و اینکه چقدر از نظر استراتژیک برای آنها اهمیت دارد. این باعث می شود تلاش های شما در مقایسه کم به نظر برسد.
ایدهها میتوانند از مکانهای زیادی بیایند – آیا به طور سیستماتیک گوش میدهید؟
ما به سیستم های مدیریت ایده به روش های محدودی فکر می کنیم. از نظر استراتژیک در سراسر سازمان خود باید راههایی را بیابید که در آن همه ایدهها به تصویر کشیده شوند، جایی که هر فردی که در سازمان کار میکند بداند که دانش، بینش، هوش و تفکر میتواند سهمی داشته باشد.
آیا برنامه ای واضح و دقیق برای به تصویر کشیدن همه آن ایده هایی دارید که در حال چرخش هستند یا ایده های زیادی نادیده گرفته شده اند، هرگز دستگیر نشده اند یا به سادگی با تثبیت شما غرق نشده اند و فقط بر روی منابعی تمرکز می کنید که ممکن است سطح را خراش دهند؟
شاید باید به بسیاری از صداها این فرصت را بدهید که شنیده شوند؟
بدون نظر