آیا ایده های شما به اندازه کافی جسورانه هستند؟
در بیشتر ایده های تجاری، بین میزان جسورانه و مخاطره آمیز بودن یک ایده و نوآوری و پتانسیل پاداش آن رابطه مستقیم وجود دارد. نوآوری مخرب – به عبارت دیگر، ایده های نوآورانه ای که صنعت را مختل می کند و به طور چشمگیری یک بخش تجاری را تغییر می دهد – ناگزیر جسورانه و بسیار پرخطر هستند. آنها همچنین بسیار نوآور هستند و اگر مطابق انتظار کار کنند، جوایز زیادی به همراه خواهند داشت.
نیکلاس زنستروم و یانوس فریس را در نظر بگیرید که صدای خود را از طریق پروتکل اینترنت (VoIP) توسعه دادند، یک تجارت – اسکایپ – در اطراف آن ابداع کردند و تماسهای تلفنی آسان و رایگان را از طریق شبکه جهانی وب و همچنین تماسهای ارزان قیمت از وب با تلفنهای معمولی ارائه کردند. مدل کسبوکار آنها جسورانه بود: چند مرد سوئدی با ارائهدهندگان خدمات تلفن در جهان مقابله میکنند. نوآورانه بود. و خطرناک بود مردم ممکن است تصمیم گرفته باشند که برای VoIP آماده نیستند. آنها ممکن است به سیستم اعتماد نداشته باشند. یا ارائه دهندگان خدمات اینترنتی، که اغلب بخش هایی از شرکت های مخابراتی هستند که خدمات تلفنی را ارائه می دهند، ممکن است سعی کرده باشند از تماس های اسکایپ جلوگیری کنند. در این صورت، دو پسر سوئدی پول زیادی از دست می دادند.
در واقع، اسکایپ مانند یک موشک بلند شده است. بیش از 100 میلیون کاربر اسکایپ در سرتاسر جهان وجود دارد و دو مدیر سوئدی شرکت خود را به قیمت 1.9 میلیارد یورو (2.4 میلیارد دلار) به eBay فروختند و در صورت تحقق اهداف معین، 1.5 میلیارد یورو دیگر به دست خواهند آورد. برای یک ایده جسورانه بد نیست.
برای تجسم اهمیت جسارت در نوآوری کسب و کار، به تصویر بالا نگاه کنید یا یک نمودار ساده با محور X و Y تصور کنید. انتهای سمت راست محور X “Audacity” و انتهای سمت چپ “Boringness” مشخص شده است. بالای محور Y با عنوان “ریسک/مزایا” مشخص شده است. پایین برچسب “پایداری” است. بعد، یک نوار مورب باریک از گوشه سمت چپ پایین نمودار به سمت گوشه بالا سمت راست بکشید. این نوار محدوده ای را نشان می دهد که بیشتر ایده های تجاری در آن قرار می گیرند. ایده های تجاری جسورانه در عین حال مخاطره آمیز هستند. ایده های کسب و کار خسته کننده ایمن هستند و خیلی خطرناک نیستند. اما آنها پاداش بالایی به ارمغان نمی آورند. البته بیشتر ایدههای تجاری نزدیک به محور قرار میگیرند.
چندین چیز مفید وجود دارد که می توانیم از این نمودار یاد بگیریم.
- اگرچه ما در اروپا و آمریکا تمایل به ایدههای بسیار نوآورانه داریم، واضح است که تعداد انگشت شماری از ایدههای کسبوکار کسلکننده که منجر به نوآوری تدریجی میشوند نیز میتوانند مزایایی برای سازمان شما داشته باشند. بنابراین، شما نباید تمام تلاش های نوآورانه خود را بر روی نوآوری های بزرگ و مخرب متمرکز کنید. همچنین باید منابعی را برای جذب ایدههای کوچکتر و نسبتاً نوآورانه و اجرای مداوم آنها اختصاص دهید. ترکیبی از نوآوری رادیکال گاه به گاه و نوآوری تدریجی منظم بهترین تعادل است.
- همانطور که قبلاً بارها گفته ام. بسیاری از شرکتها فرآیند بررسی ایدههای بسیار سختگیرانهای دارند که لازم است هر ایده قبل از اجرایی شدن، از تعدادی موانع و کمیتهها عبور کند. اغلب این کمیته ها تلاش می کنند تا ریسک ایده را کاهش دهند. این قابل درک است، آنها می خواهند از شرکت در برابر ریسک محافظت کنند. اغلب آنها میخواهند با اجازه ندادن به یک ایده مخاطرهآمیز از شغل خود محافظت کنند. متأسفانه اشتباه می کنند. با کاهش ریسک، آنها همچنین یک ایده را خسته کننده تر، کمتر نوآورانه می کنند و پاداش بالقوه را کاهش می دهند.
- برعکس، اغلب میتوان یک ایده را به سمت جسورانهتر شدن سوق داد، در نتیجه پتانسیل پاداش آن را افزایش داد – اما خطر آن را نیز افزایش داد. دفعه بعد که ایدهها را ایده میگیرید، این را در نظر داشته باشید. وقتی چند ایده خوب به دست می آورید، به همین جا بسنده نکنید. بهترین ایده ها را بیشتر پیش ببرید. فعالانه سعی کنید آنها را جسورتر کنید.
- اگر ایده ای بسیار خسته کننده و کم ریسک باشد، پتانسیل پاداش آن نیز کم است. بنابراین باید مطمئن باشید که هزینه اجرای ایده بیشتر از پاداشی که به همراه دارد نخواهد بود.
بنابراین، دفعه بعد که یک ایده تجاری دارید، ادامه دهید و جسور باشید. ایده را به محدودیت ها برسانید و از اجرای آن نترسید. اینگونه است که بهترین ایده ها به نوآوری های بزرگ تبدیل می شوند.
بدون نظر