ظرفیت ارائه یک خط لوله ثابت از نوآوری های موفقیت آمیز ممکن است مانند اثر یکی از معجون های پاپا اسمورف به نظر برسد (شما اسمورف ها را درست می شناسید؟) اما این تصور (اشتباه) مطمئناً باعث متوقف شدن متخصصان سر به زیر در آرتور دی نشد. کمی از کاوش بیشتر این امکان از طریق ” بررسی نوآوری موفقیت آمیز ” اخیر که توسط اندرس یوهانسون، ریک ایگار و فردریک هرنستام توسعه یافته است.
در زیر برخی از نکات برجسته از گزارش “ Systematizing Breakthrough Innovation ” آمده است که نسخه ای از آن برای دانلود در وب سایت شرکت موجود است.
(نکته مطالعه اضافی: من قبلاً “دوران خلاقیت – الگوی جدید برای تجارت” ADL را پوشش داده ام؛ PDF متن کامل دقیقاً در اینجا آمده است ).
روش و معنا
برای هدف تحقیق، ADL از 80 سازمان بزرگ (به هر حال، 88٪ از آنها از تلاشهای فعلی خود ناراضی بودند) درخواست کرد تا در مورد بهترین شیوهها برای ارائه یک خط لوله منسجم از نوآوریهای موفقیتآمیز اعم از معنیدار فکر کنند. محصولات جدید و ویژگی های عملکرد به مدل های تجاری یا فضاهای بازار. هدف نهایی، جداسازی و فهرست کردن عوامل کلیدی موفقیت و همچنین مدلهایی بود که میتوانند جاهطلبیهای نوآوری را در درازمدت حفظ کنند.
به عبارت دیگر: یافتن دستور العملی برای سیستماتیک کردن غیرقابل سیستم.
یک ثانیه مکث برای افزودن کمی تضاد: نویسندگانی مانند کریس زوک و جیمز آلن در کتاب خود ” تکرارپذیری : ایجاد مشاغل پایدار برای جهانی از تغییرات مداوم” استدلال میکنند که آنچه کسبوکارهای قرن بیست و یکم به آن نیاز دارند، شیوه نوآوری تکان دهنده نیست، بلکه بیشتر است. مدل های پایدار و قابل تکرار برای موفقیت دادههای آنها نشان میدهد که: سادگی، تمرکز و تسلط بر هنر تغییر مداوم، تقریباً همیشه بر استراتژیهای تغییر بنیادی یا اختراع مجدد مستمر برتری دارد.برخی از نمونههای ارائه شده عبارتند از داباوالاهای بمبئی که تقریباً 200000 ناهار جعبهدار را به افراد مناسب تحویل میدهند، مدل تجاری «یکپارچهسازی با سیستمعامل» IKEA با بستههای تخت آن برای مونتاژ خود توسط مشتری، و swoosh نایک (بر خلاف Reebok که بود. متهم به جهش از یک “ایده روز” به ایده دیگر شد تا اینکه سرمایه گذاران را فرسوده و اعتبار خود را در تعقیب ناگهانی و رادیکال خدشه دار کرد). جالب اینجاست که دقیقاً مانند حامیان تلاشهای مخرب (یا موفقیتآمیز)، انگیزههای آنها همزمان است: رشد پایدار و سودآور نادر است و به طور فزایندهای در حال افزایش است.
عوامل کلیدی موفقیت
اما برگردیم به نقطه نظر خود: مطالعه ADL اشاره می کند که علیرغم اذعان به نیاز به تعیین اهداف استراتژیک خاص برای پیشرفت، کمتر از نیمی از شرکت کنندگان در نظرسنجی واقعاً این کار را انجام دادند. کار کردن با محصولات، خدمات، مدلهای کسبوکار یا حتی مسیرهایی که در حال تغییر بازی هستند، نیاز به جدیت (یعنی اشتیاق برای اهداف بلندمدت )، تخصیص منابع ویژه (اعم از استعداد و پول) و صبر دارد – وقتی متوجه میشوید که میانگین زمان کسب درآمد در این موارد بین 3 تا 10 سال است.
در مرحله بعد، برای اینکه تلاشهای نوآورانه رادیکال به ثمر بنشیند، باید ساختارهای رهبری یا حکمرانی درستی وجود داشته باشد – یعنی افرادی که بتوانند به یک هدف متعهد شوند و در صورت لزوم از نوآوریهای نوآورانه در برابر تهدید اهداف و وضعیت کوتاهمدت محافظت کنند. حفظ موجودی نیمی از شرکت ها در این نظرسنجی نشان دادند که ساختارهای حاکمیتی آنها یا ناکارآمد یا بسیار ناکارآمد است. حتی جالب تر: انتخاب رهبر (مدیر عامل، مدیر ارشد اجرایی، کمیته نوآوری و غیره) هیچ مزیت قابل توجهی ندارد، در حالی که اطمینان از مسئولیت پذیری بلندمدت این کار را می کند.
وقتی صحبت از ساختار سازمانی ایدهآل میشود که در آن نوآوریهای مهیج میتوانند شکوفا شوند، متأسفانه هیچ راهحلی برای همه وجود ندارد (یا همان طور که بدبینها میگویند یک اندازه مناسب نیست). درعوض، داشتن یک تیم اختصاصی و سازماندهی این تیم با توجه به پیچیدگی و ماهیت تلاش، موثرترین رویکردها در نظر گرفته میشود. چهار مدل سازمانی عمومی شناسایی شده توسط ADL عبارتند از:
1. واحد تجاری / بخش تحقیق و توسعه تیم های موفق – یک “حداقل سرمایه گذاری” خوب برای ایده ها / مفاهیمی که “جدید در جهان” نیستند و پیچیدگی فنی آنها قابل مدیریت است.
2. تیم های موفقیت آمیز تحقیق و توسعه – برای حوزه های سرمایه گذاری با فناوری بیشتر یا بالاتر توصیه می شود.
3. تیم های پیشرفت اختصاصی داخلی – جدا از تحقیق و توسعه شرکت ها و.
4. کارخانه های موفقیت آمیز – که به معنای واقعی کلمه مرزهای علم را جابجا می کنند.
*توجه داشته باشید که گاهی اوقات، بیش از یک مدل به طور همزمان استفاده می شود
برای تکمیل آمار در اینجا دو مصاحبه عالی با دو “کهنه کار” نوآوری موفقیت آمیز وجود دارد. اول مایکل راگیه در Shell Game Changer (برنامه ای است که ایده های اثبات نشده ای را شناسایی و پرورش می دهد که پتانسیل تأثیرگذاری شدید بر آینده انرژی را دارند؛ من در پست قبلی در مورد آینده نگری شرکتی به آنها اشاره کرده ام ) در مورد شرایط ایده آل برای نوآوری ابتکاری صحبت می کند. . دومی، کالوین اسمیت کارکشته در EMC (پیشرفت اخیر: نوآوری ابر ترکیبی ) با توصیه هایی برای مدیران نوآوری تازه که سعی در دستیابی به موفقیت با نوآوری دارند.
(منبع: آرتور دی. لیتل)
مجموعه دیگری از عواملی که به نوآوری موفقیتآمیز پایدار کمک میکند، عملکرد متقابل، سرمایهگذاری محدود و سه گانه کارآفرینان داخلی است که مستلزم داشتن: ترکیبی از کارکردها و زمینههای مناسب، امکان جریان ثابت سرمایهگذاری برای پروژههای موفق و حمایت از کارآفرینان داخلی در پیگیری است. چشم اندازهای تجاری با فداکاری
آخرین اما نه کماهمیت، این نظرسنجی نشان داد که نظارت مؤثر روند و هوش تجاری و همچنین چرخههای تکرار سریع (با استفاده از الگوریتمها، پردازش زبان طبیعی یا شبیهسازیهای مختلف) و مدیریت فعال اکوسیستم نوآوری (مثلا ایجاد چشمانداز مشترک برای شرکا) گسترده ترین شیوه ها برای دستیابی به موفقیت دستیابی به موفقیت.
نتیجه
به طور خلاصه، عوامل کلیدی موفقیت برای دستیابی به نوآوری موفقیتآمیز تکرارپذیر و مؤثر که در نظرسنجی ADL برجسته شدهاند عبارتند از:
- راهبردهای پیشرفت صریح با اهداف روشن و کمی
- مسئولیت پذیری و تعهد تک نقطه ای در سطح مدیریت عالی؛
- مشارکت متقابل کارکردی (تیم های متنوع)، تامین مالی محصور شده (بودجه های اختصاصی) و کارآفرینان فعال داخلی؛
- فرآیندهای چابک و چرخه های تکرار سریع؛
- نظارت موثر روند و
- مدیریت اکوسیستم شرکای خود
توماس جفرسون یک بار گفت: “من به شانس بیشتر معتقدم و هر چه سخت تر کار کنم بیشتر از آن بهره می برم”. استدلال او بدون شک در مورد رویه مدیریت نوآوری (رادیکال) نیز صدق می کند.
بدون نظر