ه اندازه کافی خوش شانس بودم که از موزه اتودسک در سانفرانسیسکو بازدید کردم، جایی که حتی مدیر ارشد فناوری خوش شانس تر جف کوالسکی در مورد برخی از نمایشگاه ها با من صحبت کرد.
Autodesk یک شرکت جالب است زیرا فناوری آن زیربنای بسیاری از تصوراتی است که به نوآوری وارد می شود. آنها نرمافزار کلاسیک CAD/CAM را تولید میکنند، اما در گرافیک کامپیوتری با افرادی مانند جیمز کامرون پیشرفت کردهاند. و در حال حاضر آنها مشغول ابزارهایی هستند که به سازندگان کمک می کنند تا ساختارهای جدیدی بر اساس مهندسی زیستی و چاپ 4 بعدی بسازند. بله 4D (Autodesk با MIT در پروژه همکاری می کند).
پروژه پرینت 4 بعدی چشمگیر است، اما آن را در کنار کاری که Autodesk با ایرباس انجام می دهد برای ایجاد ساختارهای فیزیکی جدید بر اساس کار باکتری ها قرار می دهد.
ابتدا چیزهای 4 بعدی.
همانطور که جف برای من توضیح داد، چاپ 4 بعدی در مورد تحول جاسازی شده است. معنی آن – من به مثال های او تکیه می کنم – این است که مثلاً می توانید تایر ماشینی تولید کنید که قابلیت تغییر شکل را داشته باشد. در تابستان در جادهای خشک در ایتالیا، ممکن است لاستیکهایی را بخواهید که تقریباً نرم هستند. اما اگر باران شروع به باریدن کرد یا اگر به زمستان میروید، به آجهای عمیقتر یا حتی میخها نیاز دارید. چه میشد اگر آن تغییر میتوانست در اصل و طراحی لاستیک برنامهریزی شود؟
ما در حال حاضر به خوبی در مسیر مواد قابل برنامه ریزی هستیم. صفحهنمایشهای OLED سامسونگ اساساً دقیقاً همین هستند – ساطعکنندههای نور ارگانیک که توسط نرمافزار کنترل میشوند. این یک ایده وحشیانه نیست.
با این حال، وقتی باکتری های ایرباس را دیدم که ساختار جدیدی را تشکیل می دهند، به نظر وحشی می رسید. این پروژه زاییده فکر دیوید بنجامین است که در مورد پتانسیل استفاده از باکتری ها و طراحی محاسباتی برای ایجاد ساختارهای جدید تحقیق می کند.
گزارش کوتاهمدتتری از فناوریهای پیشرفت در MIT Technology Review وجود دارد، نوآوریهایی مانند رسانههای اجتماعی موقت و یادگیری عمیق (آنقدرها هم هیجانانگیز به نظر نمیرسند!).
از هر طرف که به آن نگاه کنید، پیشرفت و اختلال، امروزه همیشه نزدیک به دست است.
ما تمایل داریم بر نوآوری به عنوان موضوعات خلاقانه و مدیریتی تمرکز کنیم و بخشی که از دست می دهیم اکتشافی است. ما باید الف) در مورد آنچه در جهان می گذرد بیشتر بیاموزیم تا مطمئن شویم که از کوچه های کور نرفته ایم یا در مقابل رقبا یا نابغه تنها یا دانشگاهیان باهوش قرار نمی گیریم. و ب) ما به راه هایی نیاز داریم تا درباره اشتباهات یا تجربیات خود بیشتر بیاموزیم و آنها را در عمل ادغام کنیم. به نظر من همه برنامه های نوآوری به یک جزء اکتشافی قوی نیاز دارند.
اخیراً در یک کتاب سفید HYPE پیشنهاد دادم که دفتر نوآوری باز باید این نقش را داشته باشد – و از تلاشهای نوآوری باز پروکتور و گمبل برای نشان دادن آن استفاده کردم. به جای نگاه به عقب، اکنون نیاز به نوآوری بسیار سریعتر و در نتیجه یادگیری بسیار سریعتر است. در اینجا نموداری است که تفکر مقاله سال 2012 را تطبیق می دهد:
این یک هاب تکرار سریع را در مرکز تلاش های نوآوری شرکت قرار می دهد.
در سمت راست انواع منابع اطلاعاتی را گروه بندی می کند. در یک مرکز زندگی واقعی بیش از این چهار مورد وجود خواهد داشت.
در ردیف پایین، فعالیتهایی را مشاهده میکنید که ارتباط ضعیفتری با تکنیک نوآوری و ایجاد شریک دارند، مناطقی که مردم به اطلاعات بیشتری نیز نیاز دارند. این حوزه دیگری است که به نظر من شرکتها فاقد قابلیت اکتشافی هستند – آنها زمان لازم برای حفظ تکنیکهای نوآوری، یا ترکیب رسمی مشتریان را در یک سیستم، یا پرورش اکوسیستمهایی که محصولات را به بازار عرضه میکنند، ندارند.
مانند هر چیزی در یک پست وبلاگ، این به جای قطعی، پیشنهادی است – نظرات استقبال می شود. اما اخطارهای واقعی در نمودار نیست. آنها در عوض در فرآیند تصمیم گیری شرکت دروغ می گویند. آیا شرکت ها برای فرآیند نوآوری خود روی قدرت تکرار شونده واقعی سرمایه گذاری می کنند؟ و آیا آنها حاضرند فرآیندهای تصمیمگیری خود را برای اطمینان از اینکه دانش ایجاد شده همیشه بر اساس آن عمل میکند، تطبیق دهند؟
اینها دو «اگر» بزرگ هستند. با این حال، احساس من این است که اگر مبتکران این مورد را به اندازه کافی خوب ارائه دهند، در این زمینه پیشرفت خواهند کرد. این سوال بزرگ باید از همه ما پرسیده شود – آیا نمونه ها و تجربیات کافی داریم که بتوانیم از آنها برای ساختن پرونده استفاده کنیم؟
بدون نظر