خلاقیت و نوآوری امروزه در ادبیات تجاری رایج است. یک جستجوی استاندارد در آمازون انجام دهید و حدود 64200 عنوان در مورد “نوآوری” و تقریبا 18300 عنوان در “خلاقیت” ارائه می شود. این شامل تعداد بیشماری از مقالهها، مقالات کنفرانس، سخنرانیهای TED یا جلسات هیئت مدیره قدیمی که درباره موضوعات نوشته شده یا سازماندهی شدهاند، نمیشود.
جالب توجه است، آنچه به طور مشابه غالب است، سردرگمی مکرر بین این دو عبارت است – یا اگر « اختراع » یا « کارآفرینی » را به معادله اضافه کنیم.. با این حال، آنچه در مورد آن بحث کمی وجود دارد، اهمیت استراتژیک این مفاهیم، و ادغام یکپارچه آنها در مکانیسم های بقای شرکت هایی است که برای برتری در دنیای به هم پیوسته، فوق رقابتی و سریع امروزی می جنگند. شرکت مشاوره Arthur D. Little (ADL) در آخرین شماره خود از Prism، غواصی عمیق در موضوع را توصیه میکند و پارادایم جدیدی را برای تجارت به نام « عصر خلاقیت » معرفی میکند. بیایید نگاهی دقیقتر به پیامدهای نوآوران قدیمی و جدید بیندازیم.
به جز چند استثناء به یاد ماندنی، مانند جنرال الکتریک، تنها شرکتی که از زمان تاسیس خود در سال 1926 (تنها سه سال پس از معرفی شاخص سهام)، در شاخص S&P 500 باقی مانده است، امروزه اکثر سازمان ها به دلیل تکنولوژیک با کاهش طول عمر مواجه هستند. اختلالات – یا همانطور که نویسندگان ADL اریک کرستتر، ریک ایگار، مایکل کولک و دانیل روس اشاره می کنند، امروزه شرکت ها فقط برای ایستادن نیاز به تغییر دائمی دارند.به عبارت دیگر، پویاییهای جدید، حق بیمههای بزرگتر و بزرگتری را بر توانایی یک شرکت برای تغییر خود (در عین حفظ ثبات) و همچنین توانایی آن در خلاقیت با توجه به محصولات، خدمات و مدلهای تجاری خود میگذارد. ADL پیشبینی میکند که این پویاییها از ظهور یک عصر جدید پشتیبانی میکند – عصری که در آن تمایل به تولید و اجرای ایدههای اصلی موفقیت تجاری پایدار را تعریف میکند.
نویسندگان با بررسی دلایلی که چرا شرکتها نیاز به تغییر گامی در روش استفاده از خلاقیت برای تلاشهای نوآوری خود دارند، چهار مورد را توضیح میدهند :
- چشم انداز رقابتی در حال گسترش سریع – ظهور BRIC ها و MINTs و همچنین سایر اقتصادهای در حال توسعه ادامه دارد و به همراه آن نفوذ شرکت های چند ملیتی از این کشورها در صحنه رقابت جهانی ادامه دارد. علاوه بر این، موانع تکنولوژیکی کمتر، به استارتآپهای بیشتری امکان میدهد تا شرکتهای مستقر را بسیار سریعتر از همیشه از قدرت خلع کنند.
- ذهنیت و قدرت مشتری جدید – در بخش B2C، شبکهها و رسانههای اجتماعی همچنان به توانمندسازی مشتریان ادامه میدهند، و آنها را قادر میسازد هم در فرآیند طراحی و هم در سرعت معرفی ارتقاها/بهبودها حرفی برای گفتن داشته باشند. انتظارات به طور مشابه در بخش B2B در حال افزایش است، جایی که مشتریان تجاری اکنون بسیار مستعد تغییر تامین کنندگان برای یافتن بهترین راه حل ها هستند – از این رو مفاهیم پیشرفته مشارکت رشد می کند.
- تأثیر روندهای بزرگ فناوری – اگر تعداد فعلی ثبت اختراعات ثبت شده در دادگاه های ایالات متحده قابل قبول باشد، سرعت نوآوری که شرکت ها در دهه گذشته به آن عادت کرده اند برای آینده کافی نخواهد بود. علاوه بر این، انتظار می رود سرعت در بازار و روندهای بزرگ مانند پرینت سه بعدی، مواد جدید یا روباتیک پیشرفته (از جمله موارد دیگر) منجر به اختلالات بیشتر شود.
- علم نوظهور «مدیریت خلاقیت» – چگونگی «مدیریت خلاقیت جمعی» احتمالاً یکی از موضوعات مورد بحث در سال های آینده خواهد بود. اگرچه ابزارها و تکنیک های مختلف خلاقیت مدتی است که وجود داشته است، روش های ذره ای و قابل تکرار برای سیستماتیک کردن فرآیند خلاقیت به تازگی در حال ظهور هستند – محققان و مشاوران تازه شروع به درک “مدیریت خلاقیت” و پیامدهای گسترده آن برای دنیای تجارت و فراتر از آن کرده اند.
در پاسخ به این شرایط بحرانی، نویسندگان توصیه های خود را برای موفقیت درازمدت تجاری ارائه می کنند.
اول از همه، شرکتها باید انعطافپذیری استراتژیک بیشتری اتخاذ کنند و از یک استراتژی بلندمدت واحد از نظر محصولات/خدمات و بازارها به استراتژیهای مبتنی بر تفکر سناریویی که امکان انعطافپذیری را با تغییر شرایط فراهم میکند، گذر کنند. نتیجه این است که سازمانهای فردا باید آماده باشند تا به سرعت از فعالیتهایی که مزیت رقابتی را برای آنها به ارمغان نمیآورد، جدا شوند. در عین حال، این سازمان ها باید باز باقی بمانند و به خوبی با منابع و قابلیت های نوآوری موجود در شبکه های فوری و گسترده خود هماهنگ باشند. به Procter and Gamble و جاه طلبی آنها فکر کنید که 50٪ از محصولات جدید خود را از تلاش های نوآورانه باز تهیه کنند.
ثانیاً، شرکتها باید در ایجاد فرآیندهای مدیریت نوآوری پاسخگو سرمایهگذاری کنند تا تقاضاهای در حال تغییر و فرصتهای در حال ظهور را مشاهده کنند و خلاقیت را پیش از رقبا مدیریت کنند. هوش تجاری قوی و بررسی سبد محصولات/خدمات فعال، اولویتبندی مجدد فناوری منظم، چرخههای توسعه با سرعت بالا/خطر کم (« آزمایش روشنگرانه » استفان تامک مطالعه بیشتری را در این زمینه انجام میدهد) چند مورد از اقدامات مهمی هستند که ارزش بررسی دارند.
توصیه سوم به حکمرانی و وجود ساختارهای مناسب برای مدیریت خلاقیت اشاره دارد. از یک سو، خلاقیت باید از بالا به پایین هدایت شود و توسط یک تیم متنوع و متقابل از مدیران اداره شود، در حالی که از سوی دیگر، تیمهای ویژهای که میتوانند از منابع خلاقیت از سایر بخشهای سازمان استفاده کنند نیز باید وجود داشته باشند. . برای مثال، رویال فیلیپس، برای پیشبرد پروژههای نوآورانه خلاق، به گروههایی از متخصصان اختصاصی متکی است. علاوه بر این، این شرکت در خط مقدم سیستمهای انگیزشی کارآمد باقی میماند – مانند ایستگاه شتاب فیلیپس، برنامهای که به کارکنان برای مشارکت در نوآوری و تغییر پاداش میدهد.
چهارمین و آخرین کلید موفقیت، ایجاد قابلیت خلاقیت پویا ، به القای خلاقیت در فرهنگ سازمانی اشاره دارد . به طور دقیق تر، به توانایی حفظ حرکت و تازه نگه داشتن نوآوری از طریق فرهنگی که «کارآفرینی درون سازمانی» را ترویج می کند، اشاره دارد. به یاد بیاورید که چند سازمان شروع به پذیرش استراتژی «x% از زمان اختصاص داده شده کارمندان به پروژه انتخابی خود کرده اند». 3M’s Time to Think یک مثال عالی است.
نویسندگان ADL تحقیقات خود را در مورد پارادایم کسب و کار جدید با ذکر منصفانه به پایان میبرند: شرکتهایی که قادرند سریعترین تغییرات لازم را درک کرده و با آن مقابله کنند، رهبران آینده خواهند بود .
در مجموع، این مطالعه تصویری دقیق از پویایی کسبوکار جدید ترسیم میکند و مقدمهای را برای طلوع عصر خلاقیت ایجاد میکند – عصری که در آن طول عمر سازمانها با تغییر سریع قوانین بازی نوآوری تهدید میشود. خواه فضای رقابتی در حال گسترش، توانمندسازی مشتری، ابرروندهای فناوری یا مدیریت منظم خلاقیت باشد که بیشترین تنش را در اتاقهای هیئت مدیره ایجاد میکند، نوآوران قدیم و جدید باید انعطافپذیری بیشتری اتخاذ کنند، فرآیندهای پاسخگو ایجاد کنند، از حاکمیت صحیح اطمینان حاصل کنند و در کل خلاقیت را القا کنند. به فرهنگ شرکت برای زنده ماندن.
بدون نظر